مانلي و سفر به يزد
گل گل خانم عيد 1390 و با مامان وبابا و خاله ها و دايي ها به يزد سفر كرد و حسابي با بچه هاي خاله و دايي بازي كرد عزيز دلم اداي نشستن همه و در مياره و حسابي مستقل شده واسه خودش غذا ميخوره از پله ها بالا ميره جججججججججج جيگر رفتيم توي يك هتل سنتي يزد يه دختر بچه ديد با خانوادش رفت كنارش و حسابي خودش و چسبوند به اون بازار سر پوشيده يزد ...